سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشورا جشن به زانو درآمدن مرگ

   عاشورا جشن به زانو درآمدن مرگ است.

 ترس مرگ با آدم‏ها همیشه گلاویز بوده و بازى را برده. مردم سال‏ها

با هراس این کابوس خوابیده‏اند.

 از تن بى‏رمق مرده‏ها فرار کرده‏اند. از قبرستان‏ها گریخته‏اند.

بعد ناگهان مردى پیدا شده که وسط

انبوه دشمن ایستاده، فریاد مى‏زند: مرگ، گردن‏بند

زیبایى بر گردن دختر جوانى است.

 مردى آمده فریاد مى‏زند: شمشیرها، مرا در بر گیرید.

مردى آمده سوار بر اسب،

وسط میدان شعر مى‏خواند و این کلمه

رعب‏آور را مرتب به بازى مى‏گیرد. انگار نه انگار

 که این هیولاى شب‏ها و روزهاى نسل آدم بوده است.

مردى پیدا شده که یک ذره

هم از این دیو نمى‏ترسد. مرگ که پایه‏هاى پادشاهى‏اش

 بر ترس‏هاى مردم بنا بود،

 ناگهان بى‏برج و بارو شد. قلعه‏هایش فرو ریخت.

مرد جلو مى‏رفت و مرگ،

زیر سم اسب‏هایش جان مى‏کند.

 عاشورا جشن به زانو درآمدن مرگ است.

عاشورا جشن آبرومندى انسان است.

 فکرش را بکن، اگر وقتى گفتند هر که مى‏خواهد برود،

 همه مى‏رفتند،

آبرویى براى انسان مى‏ماند؟ اگر در سیاهى شب،

 همه ناپدید مى‏شدند، دیگر مى‏شد سر بلند کنیم؟

 اگر قاسم نمى‏گفت: پیش تو مردن از عسل شیرین‏تر است،

ما به این آبرومندى بودیم که الان هستیم؟

 اگر مسلم بن عوسجه نگفته بود:

مى‏خواهم همراه تو هفتاد بار بمیرم، امیدى

 براى نسل آدم باقى بود؟ بعد از آن هبوط از بهشت،

 این اولین بارى بود که این قدر سربلند شدیم.

 عاشورا، جشن آبرومندى انسان است.

 ***

 قرآنى ورق ورق، در گودال افتاده است. سوره‏هایى سربریده، آیه‏هایى پاره پاره.

 پیامبر گریه مى‏کند: یا ربّ انّ قومى اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً.

-----------------------------------------

شماره 30 - اسفند 1383

سوره‏هایى سربریده، آیه‏هایى پاره پاره‏

(فاطمه شهیدی)

 




تاریخ : پنج شنبه 91/9/9 | 8:42 عصر | نویسنده : رهرو | نظر

  • paper | ایکس باکس | قالب بلاگ اسکای
  • کد نمایش آب و هوا

    کد نمایش آب و هوا

    کدهای جاوا وبلاگ

    قالب وبلاگ