هلهله زمین
زمین، آمدنت را هلهله میکند. فرشتهها اسپند بر آتش میریزند تا چشمانی که تاب دیدن تو را ندارند، کور بمانند. ریسههای نور، از آسمان تا زمین کشیده شده است. این همه، به یمن آمدن توست؛ کریمه اهل بیت.
ریحانه بهشتی بودی و سرزمین من، عطش رایحه تو را داشت.
آمدی تا انیس و همدم خلوت برادر باشی و غم غربتش را با شانههای خود قسمت کنی. افسوس که راه، راهزن آروزهایت شد و تن رنجورت، آن همه اندوه را تاب نیاورد!
از این افسوس پایدار، فانوس اشکهایمان را قرنهاست که روشن کردهایم، به یاد داغهای تو.
قم، بوی توس میدهد
امروز شهرمان را به یمن میلادت آذین بستهایم. گنبد طلایی حرمت، در هاله چراغهای رنگین و نوارهای نورانی، چقدر ملکوتی شده است! موسیقی شادی که از منارهها بلند است، در کوچه پس کوچههای شهر میپیچید. همه جا گل است و شیرینی؛ همه سرشار از شادمانیاند.
... اما نمیدانم چرا شهرم، عطر توس گرفته است! شاید مسافری غریب به تهنیت و شادباش آمده است؛ شاید برادری به دیدار خواهری... شاید...
بانوی گل و آیینه
تو در شهر همیشه عشق، مدینه، چشم به جهان گشودی و دل از دل عاشقان خویش ربودی. تو متولد شدی تا یاد مادرت، زهرای مرضیه علیهاالسلام را در باغ ایّام شکوفا کنی. تو به دنیا آمدی تا درّ عفاف را به صدف هستی ببخشی، تو قدم بر زمین نهادی تا رنگ خاکی دنیا را افلاکی کنی. تو با حضور عاشقانه خویش، زیباترین غزل عشق را سرودی. تو به دنیا آمدی تا با حضور سبز خویش، بهار را برای کویر قم به ارمغان بیاوری. تو، سرچشمه پاکی و نجابتی.
برگرفته از نورپورتال
.: Weblog Themes By Pichak :.