هسته اصلى کردارها و احساسات که در تمام انسانها مشترک مىنماید،
شخصیت است و از ساختار بیولوژیک انسان تأثیر مىپذیرد.
تفاوتهاى فردى که یکى از معجزات الاهى است نیز
در همین مسأله ریشه دارد. خداوند مىفرماید: شما را گونه گون و متفاوت آفریدیم.
این تفاوتها هم جسمى و نژادى است و هم خلقى و شخصیتى.
البته به رغم این تفاوت، انرژىها و قدرتهایى تقریباً همسان در نهاد بشر قرار داده شده است.
شاید بارها از خود پرسیدهایم:
چرا افراد متفاوت به نظر مىرسند؟
چرا برخى از سرعت عمل بیشتر و اراده مستحکمتر بهره مىبرند،
همیشه [به سوى فردا] برنامه ریزى مىکنند، در زمان بحران و تحولات اجتماعى،
فرهنگى، محیطى بهترین تصمیمات را آغاز مىکنند و
در برابر اتفاقات دلخراش و مصائب بر خویش تسلط دارند؟
چرا عدهاى دیگر همیشه در اضطراب مضاعف به سر مىبرند
و احساس دو دلى و تردید مبهم در جان و دلشان ریشه دوانیده است؟
اگر از افراد دسته اول باشیم، مىتوانیم در گروه انسانهاى سعادتمند جاى گیریم؛
زیرا این گروه حالتى دارند که در آن استعدادها از یاس به سمت
اعتماد مطلق شتاب مىگیرد. در این حالت، انسان
از غرورِ تعلق داشتن، احساسِ بودن، فعال و مفید تلقى کردن خویش، شرایط
خُلقى مناسب و طراحى و برنامه ریزى براى لحظه لحظه زندگى
سرشار مىشود و احساسِ بودن و خوب بودن و شایستگى مىکند.
جالب اینکه در این حالت تن و روان در یک تناسب قرار مىگیرند
و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر آرامش، تمرکز،
سرعت عمل و دقّت به ارمغان مىآورد.
تحقیقات نور و فیزیولوژیستهایى مثل لاشلى و
مردم شناسانى چون لورتروتین برگن نشان داده است
[رفتار و عملکرد انسان به تحولات درونى (اعصاب - غدد درون ریز)
و محرکات خارجى (محیط) که بر مغز تأثیر مىگذارد،
بستگى دارد؛ و این دو در یک حالت مثبت اندیشى مایه تحولات ارتقایى مىشوند.]
ناگفته نماند که انگیزههاى رفتارى ما اغلب پیچیده و ناخودآگاه است؛
امّا اگر از زاویه تربیت جسم و روان به آنها بنگریم، قابلیت تعدیل
و جهت دهى دارند. حتّى جسم ما نیز از این قابلیت و
انعطاف برخوردار است و مىتوانیم برایش (برنامه ریزى) کنیم.
اگر چنین نکنیم، به ورطه عادت فرو مىغلتیم و کم کم این
عادت بخش ثابت رفتار ما مىشود؛ زیرا آن را انتخاب کردهایم.
دکتر وین دایر مىگوید: [زندگى فعلى ما، حاصل تمام انتخابهایى است که تا کنون داشتهایم].
در خصوص تأثیرپذیرى بدن از روان و قابلیت برنامه ریزى
جسمى و روانى این نکته نیز حائز اهمّیّت است
که هر انسانى بیش از آنکه بدنى باشد، روحى است؛
یعنى در حقیقت ما روح داراى بدنیم نه جسم داراى روح.
حتّى در خصوص رنج، این مسأله هویدا است که رنج ناشى
از زندگى که در قالب درد در جسم نمایان مىشود،
در حقیقت باور و برنامهاى است که شما به جسم القا مىکنید.
این شما نیستید که رنج مىبرید؛
تصور و طرحوارهاى است که از خود ساختهاید و بر جسم تحمیل کردهاید.
البته در هر حالت نقص یا آسیب رنج آور است؛
امّا تصورات ما مىتواند آن را کاهش یا افزایش دهد و حتّى غیر قابل تحمل سازد.
بر این اساس، رمز توانگرى و شکستن مرزهاى دشوارِ
دانش و بینش در درون ما است و نباید آن را در
خارج از وجود خویش جستوجو کنیم؛
زیرا تمام محدودیتهاى ما در دنیاى مادى است و
در دنیاى اندیشه هیچ محدودیتى وجود ندارد.
محدودیتهاى مخصوص دنیاى مادّى قابلیت تعدیل دارد
و این امر به خود ما باز مىگردد.
این پندار و احساس مىتواند ما را بر جسم و روان مسلط سازد تا براى آنها برنامه ریزى کنیم.
بسیارى از افرادى که عادتهاى عجیب به مطالعه
و یادداشت و تألیف داشته و در آسمان دانش و خرد درخشیدهاند،
افزون بر توفیقات الاهى، در خصوص برنامه ریزى روان و
جسم تلاش فردى ویژه داشتهاند و با برنامه زندگى کردهاند.
آنها در پذیرش عادات جدید به تمرین و مقاومت جدى روحى
و جسمى روى مىآوردند؛ هر از چند گاهى به بازنگرى
در کارهاى خویش، ارزیابى پیشرفتها و
بررسى ناکامىهاشان مىپرداختند و به اقدامات اصلاحى دست مىیازیدند.
این گونه افراد، به جاى اعتیاد به
کار ثابت و جارى به برنامهها و فعّالیّتها اعتماد دارند
و جسم و روح خود را براى آن آماده مىکنند.
این گروه مىکوشند و نتایج را مىبینند و
از دست دادن زمان را به صفر مىرسانند.
بدین سبب، دچار فشار روانى نمىشوند و
جالب اینکه از فشار جسمى نیز در امانند؛
چون از آغاز جسم خویش را نیز بیمه برنامه ریزى کردهاند.
اینان در حقیقت چه کردهاند؟ شاید پاسخ یک کلمه باشد و آن تغییر است که قرآن کریم نیز بر آن تأکید مىورزد: [إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ].
در حقیقت مقوله تغییر، دو بعد از ابعاد آدمى را در بر مىگیرد
: بعد روحى یعنى باور داشتها و عقاید و حالات و بعد جسمى.
این ابعاد پا گذاشتن به قلمرو درون را به ارمغان مىآورند.
روان شناسان معتقدند: [بیاموزید چگونه به قلمرو درونتان وارد شوید.
در این صورت، به پناهگاه مخصوصى وارد شدهاید که همیشه در دسترستان است.]
جسم شما نیز تابعى از برنامههاى این قلمرو است.
براى ورود به این قلمرو جاودان و جادویى،
ابتدا باید تمام افکار محدود کننده و گسیخته و وهمى را از خویشتن برانید و به یک انسان معنوى تبدیل شوید؛ زیرا اگر در همین لحظه همان گونه عمل کنید
که مىخواهید باشید و بدانید که جسماً و روحاً مىتوانید چنین باشید
، بر کلیه نقاط ضعفتان غلبه خواهید کرد و به قلمرو جاودان
خویش وارد مىشوید. مهمتر اینکه در این موقعیت
، قلمرو جسم و مسائل زیست شناختى آن منقاد این اندیشه و
توانمندى فکرى شما خواهد شد؛ زیرا تجربه سرور و
هماهنگى درونى به شادابى، آمادگى و قدرت مضاعف جسمى مىانجامد.
بىتردید بسیارى از افرادى که از بى حوصله گى و
بى حالى و بى رمقى و بى هدفى و مشکل مبهم جسمى شکایت مىکنند،
در هماهنگى روحى و سرور درونى مشکل دارند
و از این مسأله غافلند که در روان آدمى دروازهاى
به سوى جهان معجزات واقعى موجود است.
اگر این دروازه باز شود، نخستین چیزى که
تحت تأثیر قرار مىگیرد، جسم و قواى بیرونى است.
الفباى نخست ورود به این وادى سه کلمه است: امید، باور و حرکت.
رهاورد این کلمات برنامه است؛
چون انسان امیدوار برنامه دارد تا به باورهاى خود جامه عمل بپوشاند.
ارشمیدس، ریاضى دان بزرگ یونان، مىگوید:
[اهرمى از امید و باور به من بدهید تا من بدون محاسبات ریاضى زمین را از جاى خود جابه جا کنم.
این دانشمند که از حکماى هفتگانه یونان است،
چنان عقیده دارد که اهرم امید و باور، جسم را قدرتى مافوق تصور بشر مىبخشد؛
به گونهاى که در یک لحظه، بدون تأمل و محاسبه،
مىتوان کارى چنین سترگ را انجام داد. بسیارى از مردم در انتظار معجزهاند
در حالى که خودشان باید خالق معجزه باشند. حضرت مسیح مىفرماید:
یک شخص ساده و معمولى مىتواند تمام کارهایى را که
من انجام دادهام و حتّى کارهاى بزرگتر از آن را انجام دهد. شما مىتوانید معجزهگر باشید.
حسین خنیفر
دکتراى مدیریت آموزشى
.: Weblog Themes By Pichak :.